Web Analytics Made Easy - Statcounter

معمولاً پدر و مادرها وقتی می‌بینند بچه‌شان غرق خواندن یک رمان شده، یا با دوستانش مشغول بازی است، خوشحال می‌شوند، اما به‌محض اینکه بینند فرزندشان مشغول بازی رایانه‌ای شده، احساس خطر می‌کنند. خیلی‌ها فرض می‌گیرند که بازی‌های رایانه‌ای جز ضعیف‌شدن چشم، اتلاف وقت و اعصاب‌خردی و بداخلاقی چیزی به بار نمی‌آورد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما اگر این پیش‌فرض‌های منفی را کنار بگذاریم، خواهیم دید که این بازی‌ها برای بچه‌های امروزی فایده‌های بسیاری دارد. از تعامل و دوست‌یابی بگیرید، تا آموختن کار گروهی و هنر حل مسئله.

به گزارش ترجمان علوم انسانی، کارا لین در  تد نوشت:

یک شب، پسرهایم را صدا کردم که بیایند تا شام بخوریم، ولی هیچ پاسخی نیامد.

اعتراف: با عصبانیت رفتم توی اتاقشان و دکمۀ خاموش کنسول بازی را زدم.

انگار دنیا به آخر رسید. صفحه که سیاه شد پسرها از خشم و غیظ می‌خواستند من را بخورند. آن‌ها را سر شام آوردم. واکنشم به رفتارشان معمولاً این‌ است: «دارید عمرتان را با این بازی‌ها تلف می‌کنید».

اما آن شب تصمیم گرفتم به جای غرزدن کمی از کارشان سر در بیاورم. پرسیدم: «چرا این بازی این‌قدر برای شما مهم است؟»

خوشحالم که چنین سوالی کردم. پسرانم تعجب کردند و پرسیدند: «مامان، واقعاً دلت می‌خواهد بدانی؟»

گفتم: «بله!»

گفتند: «مامان، هر کسی را که می‌شناسیم بازی می‌کند».

شلوغش نمی‌کردند. طبق آمار انجمن سرگرمی‌های نرم‌افزاری، ۲.۵ میلیارد نفر در سراسر جهان گیمر هستند. (گیمر کسی است که بازی ویدئویی می‌کند). یعنی تقریباً یک سوم کل بشریت.

پسرهایم کمک کردند با جهانی آشنا شوم که پیش از آن چیزی درباره‌اش نمی‌دانستم، چه برسد به اینکه بدانم در آن جهان چطور بچه‌هایم را تربیت کنم. امروزه بازی ویدئویی تجربه‌ای تفریحی، تعاملی، چندجانبه و متصل است. پر است از رقابت، حل مسئله، معما و منطق. چیزهای خوبی است، نه؟ همچنین پر است از بحث، فرهنگ، تاریخ، موسیقی، هنر، گفت‌وگو و انتخاب‌های اخلاقی؛ چیزهایی که واقعاً آدم دوست دارد بچه‌اش یاد بگیرد. به علاوه، بازی ویدئویی فلسفه، راهبرد و مهارت‌های شگفت‌آوری را در خود دارد.

خواندن کتابی واقعاً خوب را تصور کنید، یا تماشای فیلمی فوق‌العاده یا رویدادی ورزشی را؛ حالا امکان دارید آن را دست‌کاری کنید، در آن مسابقه بدهید و با آن تعامل کنید. بازی ویدئویی مدرن چنین چیزی است.

پسرها همین‌طور به من بیشتر و بیشتر یاد می‌دادند. مثلاً به من گفتند که وقتی ناگهان بازی را قطع می‌کنم، تعلیق می‌شوند و گفتند: «مامان، ما مسئولیت داریم و تو مدام می‌گویی بازی را متوقف کنیم. نمی‌شود یک بازی آنلاین را متوقف کرد. مامان، جدی، نمی‌شود بازی را متوقف کرد».

بعد گفتند: «تو حقیقتاً دلمان را می‌شکنی وقتی می‌گویی «منزوی» یا «بازنده» هستیم. ما با دوستانمان در یک بازی چند بازیکنی داریم به صورت زنده بازی می‌کنیم و در حقیقت داریم با دوستان جدید و تازه‌ای هم آشنا می‌شویم».

آن روز بود که به یک خودآگاهی تکان‌دهنده رسیدم. من که در آشپزخانه مشغول پخت شام هستم خیلی از پسرهایم تنهاترم که دارند در طبقۀ بالا بازی می‌کنند. اینطور بود که بچه‎‌هایم را به‌عنوان گیمر پذیرفتم و این چیزی است که از آن روز تاکنون دارم فریاد می‌زنم: «وقت شام نزدیکه، کجای بازی هستید؟» وقتی می‌فهمم، زمان‌بندی می‌کنم و آن وقت دور هم و با آرامش خانوادگی شام می‌خوریم، همان چیزی که از اول دنبالش بودم.

یک بار پسر بزرگم، کانر، کنارم آمد و گفت: «مامان، گوش کن چه می‌گویم، چه کار بکنم که امروز از ۳ عصر به بعد کاری به کارم نداشته باشی؟» فهمیدم می‌توانم از این درخواست به نفع خود استفاده کنم. به همین خاطر یک فهرست بلندبالا تهیه کردم: تکالیف مدرسه‌ات را انجام بده و وقت نهار با مادربزرگت گرم بگیر (به صورتش نگاه کن و لبخند بزن و...)؛ حتی جمع کردن علف‌های باغچه را هم به فهرستم اضافه کردم. همه را انجام داد. گفت: «مامان، عالیه. امروز عصر تنها کاری که دوست داشتم بکنم این بود که امتیازم را بالا ببرم».

بازی ویدئویی، سطح‌ها و لیگ‌ها و جوایز مختلفی دارد و فهمیدم اگر برای او مهم است، حتماً باید برای من هم مهم باشد. این دقیقاً همان چیزی است که دکتر کریس هسکل، استادیار بالینی و مربی ورزش الکترونیک از دانشگاه ایالتی بویس دربارۀ استاد-قهرمان‌های ورزش الکترونیک خود می‌گوید. او به دنبال گیمرهایی است که اهدافی دارند و مصمم هستند سطح خود را در بازی بالا ببرند. در واقع، اکنون بسیاری از دانشکده‌ها در حوزۀ ورزش الکترونیک بورس تحصیلی می‌دهند، به علاوه هم بخش نظامی و هم دیگر صنایع از شبیه‌سازی‌هایی از جنس بازی‌های ویدئویی در کار خود بهره می‌برند.

من کم‌کم بازی ویدئویی را مانند نوعی ورزش به همراه تمرینات و ملزومات دیگر پذیرفتم. اگر بچه‌تان مشغول تمرین فوتبال یا وسط بازی بیس‌بال باشد، می‌روید وسط زمین، سرِ مربی‌اش داد بزنید که «بسه دیگه، بچه‌ام باید برود آشغال‌ها را بگذارد دم در»؟ معلوم است که نه. تصمیم گرفتم تا زمانی که بچه‌هایم اول وظایفشان را انجام می‌دهند، بگذارم بازی‌شان را بی‌وقفه ادامه دهند.

بازی ویدئویی با زبان مشترک و پویایی تیمی خود جهان را گرد هم می‌آورد. جوان‌ها به تماشای بازی دیگران می‌نشینند. من همیشه به خاطر این کار آن‌ها را سرزنش می‌کردم. اما می‌بینم همسرم هم به تماشای بازی دیگران می‌نشیند؛ او طرفدار پر و پا قرص تیم فوتبال امریکایی سان‌فرانسیسکو فورتی ناینز است. فصل گذشته، یک بازی به وقت اضافه کشیده شد و چهار و نیم ساعت طول کشید. آیا رفتم برای همسرم سخنرانی کنم و بگویم «داری مغزت را خراب می‌کنی و عمرت را تلف می‌کنی»؟ نه. گذاشتم از تماشای برنامۀ ورزشی‌اش لذت ببرد. گیمرها معمولاً بازی حرفه‌ای‌ها را تماشا می‌کنند و سعی می‌کنند قلق‌ها و نکات بازی را از آن‌ها بیاموزند.

از وقتی دربارۀ بازی با پسرهایم صحبت کردم، توانستم با برخی گیمرهای حرفه‌ای مصاحبه کنم. یکی از آن‌ها خاطرۀ یک دورهمی فامیلی را تعریف کرد که در آن همه از این طرف و آن طرف حرف می‌زدند و چیزهایی از زندگی خود می‌گفتند و سعی داشتند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. نوبت به او که می‌رسد، شروع می‌کند دربارۀ بازی‌های ویدئویی حرف می‌زند و از علاقه‌اش به آن‌ها می‌گوید. یکی از عمه‌هایش با بی‌ادبی رو به جمع می‌گوید: «چرا دربارۀ چیزهای واقعی‌ای حرف نمی‌زنید که همه آدم‌ها دوست دارند؟»

همه می‌زنند زیر خنده و از آن زمان او با هیچ کدامشان صحبت نکرده است؛ از این ماجرا بیش از ده سال می‌گذرد. دوست دارم بدانم اگر آن عمه خانم به جای انتقاد کمی کنجکاوی می‌کرد، چه اتفاقی می‌افتاد؟

حالا شاید با خود فکر کنید، «خب، او اصلاً چیزی دربارۀ بدی‌های بازی ویدئویی نگفت». حق با شماست.

درست است؛ دربارۀ ارتباط آنلاین و مسائلی از این دست نگرانی‌هایی وجود دارد و اتفاقاً به همین دلیل است که وارد شدن در زندگی فرزند گیمرمان اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. در خانۀ ما، من و پسرها دائم دربارۀ تعادل و رفتار آنلاین گفت‌وگو می‌کنیم. حالا که سال‌ها گذشته می‌دانم پسر کوچکم هنوز با برادرش بازی می‌کند با اینکه بیش از ۵۰۰ کیلومتر از هم فاصله دارند. این مرا دلگرم می‌کند. بازی رابطۀ آن‌ها را حفظ کرده است.

روی سخن من فقط با والدین نیست، بلکه با پدربزرگ، مادربزرگ، عمه و عمو، خاله و دایی، پدرخوانده، مادرخوانده، رفقای صمیمی، مدیران مدارس و دیگر افراد مرتبط است: کنجکاو باشید.

من راهکار ساده‌ای دارم. با بچۀ گیمر خود گفت‌وگویی را شروع کنید و این سه سوال را بپرسید.

- چه بازی‌هایی می‌کنی؟
- چرا از این بازی‌ها بیشتر خوشت می‌آید؟
- می‌شود یک وقتی که داری بازی می‌کنی، من هم تماشا کنم؟

اگر از بازی استقبال نکنیم، شاید ارتباطمان را با افرادی از دست بدهیم که بیش از همه دوستشان داریم.

فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟
فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازه‌ترین حرف‌های دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و به‌روز انتخاب می‌شوند. مجلات و وب‌سایت‌هایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابع‌اند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفت‌وگو، بررسی کتاب، و پروندۀ اختصاصی قرار می‌گیرند. گزیده‌ای از بهترین مطالب وب‌سایت ترجمان همراه با مطالبی جدید و اختصاصی، شامل پرونده‌های موضوعی، در ابتدای هر فصل در قالب «فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی» منتشر می‌شوند. تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمال‌کاری»، «تنهایی»، «سفر»، «خودیاری»، «سلبریتی‌ها» و نظایر آن پرداخته‌ایم.

فصلنامۀ ترجمان در کتاب‌فروشی‌ها، دکه‌های روزنامه‌فروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان به‌صورت تک شماره به‌ فروش می‌رسد اما شما می‌توانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهره‌مندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان و دریافت یک کتاب به‌عنوان هدیه برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال می‌شود و در صورتی‌که فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید می‌توانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.

پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را کارا لین نوشته است و در تاریخ ۱۳ جولای ۲۰۲۰ با عنوان «Stop thinking of your kids’ gaming time as wasted time; here’s why» در وب‌سایت تد منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۳۹۹ با عنوان «بازی‌های رایانه‌ای اتلاف وقت نیست، کافی است از بچه‌ها بپرسید» و ترجمهٔ نجمه رمضانی منتشر کرده است.
•• کارا لین (Cara Lane) سخنران انگیزشی، مربی ارتباطات و نویسنده است.
••• این متن از یک سخنرانی تد برداشت شده است. می‌توانید آن را اینجا مشاهده کنید.

لینک کوتاه: asriran.com/0037qI

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: بازی رایانه ای نوجوان فصلنامۀ ترجمان بازی ویدئویی رایانه ای وب سایت بازی ها بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۱۷۰۴۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

4 افسانۀ غیرواقعی دربارۀ گرگ‌ها

افسانه‌های مربوط به گرگ‌ها که برخی از آن‌ها واقعی و بسیاری از آن‌ها ساختگی هستند، هزاران سال است که به داستان‌های عامیانه جان بخشیده‌اند. 

به گزارش فرادید، این داستان‌ها در طول زمان تغییراتی کرده‌اند، اما بزرگ‌ترین سگ‌سان جهان به ناچار اغلب اوقات با جبهه‌گیری‌های منفی به تصویر کشیده شده است.

مثلا ایالت وایومینگ آمریکا با اینکه خانه بیش از ۳۵۰ گرگ به عنوان بخشی از اکوسیستم بزرگ یِلوستون است، به عنوان یک ایالت گرگ‌دوست شناخته‌شده نیست. عکس‌های زیادی از شکار و کشتار گرگ‌ها در این ایالت بارها در رسانه‌ها منتشر شده‌اند به طوری که حتی اعتراضات بین‌المللی را نیز برانگیخته‌اند.

در بسیاری از موارد، اسطوره‌شناسی ریشه‌دار گرگ‌ها به عنوان شخصیت‌های بد می‌تواند منجر به سوء‌تفاهم‌های گسترده‌تر شود. جغرافیای ملی (National Geographic) از نسویک (کارشناس حیات وحش) و محققان دیگر خواسته تا برخی از رایج‌ترین افسانه‌های گرگ را معرفی کنند. 

گرگی در پارک ملی یلوستون، کلاغها را میترساند. این پارک زیستگاه حداقل 120 گرگ است. افسانه ۱: گرگ‌ها برای تفریح می‌کشند

هیچ محقق گرگی ادعا نمی‌کند احساسات یک گرگ وحشی را درک می‌کند، اما این ایده که گرگ‌ها محض سرگرمی می‌کشند، مبتنی بر واقعیت نیست. 

به گفته کِن میلز، زیست‌شناس گرگ: «آن‌ها دونده‌های لاغر ماراتن هستند. آن‌ها برای یافتن طعمۀ آسیب‌پذیر، باید زمین‌های زیادی را طی کنند و سپس آن را با دهان خود بگیرند و آن را بکُشند. این کار آسانی نیست.» 

علاوه بر این، شکار طعمه‌های بزرگ مانند گوزن شمالی بسیار خطرناک است. کی‌را کَسِدی، محقق پروژه گرگ یلوستون، یکی از طولانی‌ترین و دقیق‌ترین مطالعات گرگ در جهان، می‌گوید: «یلوستون، جایی که انسان‌ها نمی‌توانند گرگ‌ها را شکار کنند، جراحات ناشی از شکار حیوانات بزرگ دومین عامل مرگ و میر گوشتخواران است». 

کَسِدی می‌گوید: «درصد کمی (۱۰-۲۰ درصد) از تلاش‌های شکار گله‌های گرگ موفقیت‌آمیز است و از آنجا که تضمینی برای یافتن غذا وجود ندارد، اگر طعمه قابل‌دسترس پیدا کنند، آن را می‌کشند.» 

گرگ‌ها بارها و بارها به سراغ لاشه می‌روند مگر اینکه به واسطه افراد یا دسته‌های دیگر گرگ ناچار به فرار شوند. 

میلز در ۲۳ سال کارش با گرگ‌ها در وایومینگ، میشیگان، آنتاریو و نیومکزیکو، تنها با یکی دو مورد برخورد کرده که در آن‌ها، گرگ‌ها بیش از توان خوردنشان، حیوانات را کشته باشند، از جمله ماجرای کشتن ۱۹ گوزن توسط یک گله گرگ در وایومینگ. 

گرگ‌ها بقایای یک  گاومیش را میخورند. رونان دونوان عکاس برای گرفتن این تصویر،  یک دوربین را داخل لاشه قرار داده است. گله گرها به مدت یک ماه جسته و گریخته به سراغ این لاشه آمدند.

افسانه ۲: گرگ‌ها ناجیان اکوسیستم هستند

از زمانی که دانشمندان در دهه ۱۹۹۰ گرگ‌ها را مجدداً به پارک ملی یلوستون بازگرداندند، مفهوم آبشار غذایی به قوت خود باقی مانده است. ایده اصلی این مفهوم این است که وقتی گرگ‌ها دیگر در یک محوطه زندگی نکنند، جانوران سم‌دار مانند گوزن شمالی، آهو و موس فراوان می‌شوند و به مراتع، دامنه کوه‌ها و مناطق تالابی آسیب می‌رسانند. با این حال تحقیقات اخیر نشان می‌دهد داستان به این سادگی نیست. 

بر اساس تحقیقات منتشرشده در اوایل سال جاری، اکوسیستم‌هایی مانند یلوستون پس از حذف گرگ‌ها (و خرس‌های گریزلی) چنان تغییر کرده‌اند که حداقل در برخی مکان‌ها نمی‌شود با بازگرداندن این شکارچیان، محیط را به حالت قبل بازگرداند. 

این کار، بر اساس ۲۰ سال تحقیق در یلوستون، نشان داد چشم‌انداز در وضعیت پایدار تناوبی است و به حالت قبلی خود بازنگشته است. 

کَسِدی می‌گوید: «گرگ‌ها جزء مهمی از یک اکوسیستم سالم هستند، اما حضور آن‌ها تنها عامل حیاتی در سلامت، ثبات یا انعطاف‌پذیری یک منطقه نیست.» 

افسانه ۳: گرگ‌ها به مردم حمله می‌کنند

در فیلم‌های کودکانه‌ای مانند یخ‌زده (۲۰۱۳) و دیو و دلبر، گرگ‌ها برای مردم خطرناک هستند، اما در واقعیت، حمله گرگ به انسان بسیار نادر است. در قرن گذشته، فقط دو نفر در آمریکای شمالی در برخورد با گرگ‌ها جان خود را از دست داده‌اند. در حالی که، رعد و برق سالانه حدود ۲۸ آمریکایی را می‌کشد. 

گرگ‌های خاکستری در بخش شمالی کره زمین، از ایالات متحده و کانادا گرفته تا اروپا و آسیا زندگی می‌کنند و حمله به انسان در این محیط‌ها نادر است. 

کَسِدی می‌گوید: «تجربه من این است که آن‌ها از مردم بسیار می‌ترسند یا اینکه به قدری محتاط شده‌اند که بیشتر مردم حتی یک گرگ هم نمی‌بینند.» 

افسانه ۴: اگر به گرگ‌ها فرصت داده شود، گله‌های وحشی را لت و پار می‌کنند

گرگ‌های خاکستری آمریکای شمالی و طعمه‌های آن‌ها، عمدتاً جانوران سم‌دار بزرگی مانند آهو، گوزن شمالی، موس و گاومیش کوهان‌دار امریکایی، ده‌ها هزار سال است که با هم تکامل یافته‌اند. همانطور که گرگ‌ها در شکار بهتر شدند، گوزن‌ها نیز در دفاع و فرار بهتر شدند. 

کسدی می‌گوید: «این تکامل بهم پیوسته و شگفت‌انگیز، دلیل بزرگ، سریع و باهوش شدن گونه‌های طعمه مانند گوزن شمالی است. احتمال کشته شدن هر تک گوزنی که این ویژگی‌ها را نداشته باشد، بیشتر می‌شود و بنابراین احتمال انتقال ژن‌هایش کمتر می‌شود.» 

این سگ‌سانان با نام مستعار «گرگ‌های دریایی» در سواحل ناهموار بریتیش کلمبیا زندگی می‌کنند و از ماهی‌ها و دیگر جانداران دریایی تغذیه می‌کنند. 

همین موضوع در مورد گرگ‌های خاکستری هم صدق می‌کند، چرا که هر دو گونه در یک مسابقه تسلیحاتی تکاملی با هم رقابت می‌کنند که در آن، یک موجود نسبت به دیگری برتری می‌یابد. 

در مناطقی که گونه‌های طعمه به دلیل بیماری یا رشد جمعیت‌های انسانی کاهش می‌یابند، گرگ‌ها توله‌های کمتری پرورش می‌دهند، توله‌های بیشتری را از دست می‌دهند یا گسترش می‌یابند و به دنبال منابع غذایی جدید می‌گردند. 

نسویک می‌گوید فرقی نمی‌کند مردم درباره گرگ‌ها چه فکری می‌کنند، آن‌ها صرفاً گونه‌ای در طبیعت هستند که مانند ما می‌خواهند شکمشان را سیر کنند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • بانکداری ویدئویی، خدمت جدید بانک ملت به مشتریان
  • بانکداری ویدئویی، خدمت جدید بانک ملت به مشتریان برای اولین بار در کشور
  • اعلام زمان آموزش کمک داوران ویدئویی در ایران
  • امباپه تقصیرها را گردن گرفت: من مقصر حذفم!
  • امباپه: تلاش‌مان برای سربلند کردن هواداران‌ کافی نبود
  • اتلاف روزانه ۱۰ تا ۱۵ قلاده سگ ولگرد در زاهدان
  • اسب تروجان
  • 4 افسانۀ غیرواقعی دربارۀ گرگ‌ها
  • مشاوره تحصیلی هوشمند در کمترین زمان و بدون اتلاف وقت
  • ۲۰ اثر به اختتامیه رویداد بازی‌آرا رسید/ معرفی ظرفیت‌های خوب بازی‌های رایانه‌ای به سبد خانوار